سؤالاتی که خود جواب خود را نمی دهند زمانی که ابراز می گردند هرگز جواب داده نمیشوند
|
ساده بودن خود نوعی از بزرگ بودن واقعی است
|
ساده تر زندگی کن تا بقیه هم بتوانند بسادگی زندگی کنند
|
ساده لوحی عشق، اساسی ترين منبع قدرت است
|
ساعت ها طولانی هستند و زندگی کوتاه
|
سایه در روشنایی زیاد … و یا در تاریکی زباد از بین می رود
|
ستيز نيست که ما را هنرمند ميکند , بلکه هنر است که سبب ميگردد ما در ستيز باشايم
|
سخن از کسی به ميان نمی آورم مگر برای بيان بهتر انديشه ام
|
سخنانی وجود دارد که فقط بايد يکبار بزبان بيايد
|
سرمایه گذاری همچون انتقال پول از یک دست به دست دیگر است تا اینکه محو گردد
|
سرنوشت دنیا بر این شده است که بیشتر لبخند برانداز باشد , برای همین است که لطیفه گویان سرداران واقعی جوامع فردا خواهند بود
|
سرنوشت مردم بستگی به دستور زبانشان دارد. هیچ کشور بزرگی بدون صلاحیت در زبان وجود ندارد
|
سرگرم کردن خودتان بطور دائمی تقرئبا به همان معنی است که بیحوصله بشويد
|
سعادت همانا داشتن سازش با خويشتن خويش است
|
سعادت پيشکشی است که به کسی که آن را جستجو نکرده است می رسد
|
سعی نکن که برای هميشه زنده بمانی . شما موفق نخواهيد بود
|
سعی کنید که تنها فردی برای موفقیتها نباشید , بلکه سعی کنید که فردی پابند ارزشها باشید
|
سفر کردن فقط به درد دوست داشتن هرچه بيشر زادگاهمان می خورد
|
سليقهء ساده ای دارم. هميشه به بهترين کفايت می کنم
|
سن موی بعضی از مردها را سفيد کرده است ولی به قلبشان دست نزده است , که تازه و جوان ميماند و به همان اندازه قوی برای هر چيز خوب و زيبا ميزند
|
سوال مربوط به اخلاق برای مدتی است که وجود داشته است ، اما هم اکنون تبدیل به موضوع مهم و پر فشاری شده است به اندازه تجدید اعتقاد در نهاد ها آموزشی ، اداره واقعی کشور و استحکام دموکراسی به راه حل آن بستگی دارد
|
سوسياليزم تنها ميتواند با دوچرخه وارد شود
|
سياست مدار لازم است که توانائی اين را داشته باشد که بگويد چه اتفاقی فردا , هفته آينده, ماه آينده يا سال آينده خواهد افتاد. همچنين توانايی آن را داشته باشد که بگويد چرا همچين اتفاقی نيفتاد
|
سياست هنر جستجوي مشكل، يافتن آن ، وبد تعبير كردن آن ويافتن يك راه حل اشتباه براي آن است
|
سياست، هنر منحرف کردن توجّه مردم به آنچه که مربوط به آنها است می باشد
|
سيستم اقتصادى جارى ما يک ماشين سراسرى است که محيط را خراب كرده و ميليونها اشخاص بازنده توليد ميکند كه كسى نميداند با آنها چه بکند
|
سيستم بانكي از هيچ پول مي سازد درست مانندضاربان تقلبي پول . فقط كساني كه از آن سود مي برند متفاوتند
|
سينما حافظه ایجاد می کند , تلويزيون فراموشي
|
سکوت برای بعضیها غیر قابل تحمل است برای اینکه خیلی فریاد در آنها وجود دارد
|
سیاست : تناقض علاقه است که به صورت اصول اساسی وانمود شده اند
|
سیاست : توازن بین افرادی است که می خواهند درگیر گردند و افرادی است که نمی خواهند مداخله بکنند
|
سیاست جنگ بدون خون ریزی است در حالی که جنگ سیاست با خون ریزی است
|
سیاست دست چپ همچون شیطان است و تنها سیاست دست راستی آن را قابل تحمل می سازد
|
سیاست دست چپی هیچ اطلاعی از دنیایی که در آن زندگی می کند ندارد
|
سیاست عملی شامل در نظر نگرفتن حقیقت است
|
سیاست مداران برای گروه سیاسیشان صحبت می کنند , و پارتیها هرگز نه در گذشته , در حال حاضر و با در آینده در اشتباه خواهند بود
|
سیاست مداران در مورد انتخابات آینده فکر میکنند , دولتمردان در مورد نسل آینده
|
سیاست همچون دپارتمان تبلیغات برای صنایع است
|
سیاست همچون سایه ای است که بدست تجارنهای بزرگ بر جامعه گذاشته می شود
|
سیاست هنر انجام کار ممکن نیست . شامل انتخاب بین فاجعه و ناخوشایند است
|
سیاستمدار یک آکروبات است .او تعادل خود را با آنچه که می گوید و انجام نمی دهد نگه می دارد
|
سیاستمداران گروهی هستند که وقتی نوری را در انتهای تونل می بینند میروند و بیشتر تونل می خرند
|
سینما ,همچون نقاشی چیزهایی که قابل وضوح نیست را نشان میدهد
|
سیگار یک نمونه مناسب از یک لذت کامل است , آن استثنایی است , و شخص را نا راضی نگه می دارد . چه چیزی شخص بهتر از آن می خواهید
|